آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

102 - آترینا در برج میلاد (10/05/1392)

پنجشنبه شب دهم مرداد رزرو کرده بودیم بریم رستوران VIP برج میلاد. ساعت حدود 8:30 رسیدیم . تو محوطه پایین برج جشنواره برقرار بود و کلی شلوغ بود.رقص های محلی ، غرفه های نمایشگاه ، درشکه سواری خلاصه خیلی خبرا بود. سوار آسانسور شدیم و 4 طبقه هم از رستوران گردان بالاتر پیاده شدیم. اینجا دم آسانسور بودیم منتظر بودیم تا آسانسور بیاد پایین و سوار شیم. اینجا آترینا منتظر شامه! آقای عکاسباشی یه عکس ازمون گرفت تو محوطه تراس که 45  دقیقه طول کشید تا آماده شد. آترینا گلی تو این فاصله خوابید.   ...
18 مرداد 1392

97 - رستوران سنتی لانه کبوتر (22/03/1392)

چهارشنبه شب برای شام مامان داتیس که از مالزی اومده بود رو دعوت کردیم به رستوران لانه کبوتر در خیابون طالقانی . آترینا از شنیدن  اینکه باران اینا هم شب میان حسابی خوشحال شد.   ساعت حدود 9:30 رسیدیم . موسیقی زنده در سه بخش اجرا می شد که بخش پایانیش از همه جالب تر بود. آترینا و باران هم خیلی خوششون اومده بود و حسابی سرگرم بودن . اینم گل گلی من که تازگیا موقع عکس گرفتن فیگورای خوشگل می گیره . اینم یه عکس از بابایی و عمو حمید اینم سالاد مامانی! بابایی آترینا در حال هنر نمایی اینم تارت توت فرنگی که از قنادی سولدوش خریدیم برای دسر ...
27 خرداد 1392

95 - رستوران آرمانی ( 15/03/1392)

روز چهار شنبه ظهر 15 خرداد بعد از بازدید از باغ پرندگان برای ناهار رفتیم رستوران آرمانی میدون هروی. حدود ساعت 3 به رستوران رسیدیم غیر از ما هیچکی تو رستوران نبود. اینجا آترینا گلی داره از تو منو غذا انتخاب می کنه . خیلی بامزه بود دختر گلم بعد از مرور منو در حالی که منو رو برعکس گرفته بود گفت که من پلو خالی می خورم. سالاد سزار سفارش دادیم ، دو تا موهیتو یه مارگاریتا که خوشمزه بودن . خاله نسترن پیتزا سالامی ، بابایی ساندویچ همبرگر ، آترینا گلی اسپاگتی و مامانی استیک با سس قارچ سفارش دادن . استیک و پیتزاش خوشمزه بود. اینم خانوم گربه تو رستوران! ...
17 خرداد 1392

76 - چهارشنبه سوری 1391 (29/12/1391)

چهارشنبه سوری چهارشنبه سوری امسال مصادف شده بود با 29 اسفند و یک روز قبل از تحویل سال . پکیجی رو رزرو کرده بودیم در رستوران کاجو شامل شام ، موزیک پاپ زنده و آتیش بازی. البته قبل از رفتن هم تو حیاط خونه باباجون یه کمی آترینا گلی با دایی نیما آتیش بازی کرد. مراسم چهارشنبه سوری در رستوران کاجو ساعت حدود 8 آترینا گلی با مامانی و بابایی رسیدن خونه باباجون . بعد از حدود یک ربع آتیش بازی تو حیاط راه افتادن به سوی رستوران فرانسوی کاجو تو درکه. آترینا گلی در همون بدو ورود طبق معمول خوابید. اینم خانوم خوابالو بر خلاف تبلیغات منفیی که تو سایتهای مربوط به رستورانها در مورد این رستوران دیده بود...
2 فروردين 1392

74 - رستوران رویال کوزین (13/12/1391)

رستوران رویال کوزین هتل استقلال روز یکشنبه ١٣ اسفند ماه رزرو کرده بودیم بریم رستوران رویال کوزین . در واقع به مناسبت ولنتاین بود که ما با تاخیر اجراش کردیم. آترینا گلی نرسیده به رستوران تو ماشین خوابش برد. بابایی آترینا مامانی رو سورپرایز کرده بود و عطر کمیاب ون کلیف رو برای مامانی کادو خریده بود . گارسون محترم دو تا صندلی رو به هم چسبوند تا آترینا گلی بتونه به خوابیدنش ادامه بده. بابایی آترینا , مامانی اترینا مامانی آترینا استیک سفارش داد و بابایی دنده بره که خوشمزه بودن.   اینم آترینا قبل از رفتن به رستوران ...
16 اسفند 1391

69 - تولد مامانی آترینا (22/11/1391)

تولد مامانی آترینا   شنبه شب ٢٢ بهمن ماه ١٣٩١ باباجون خاله نسترن و دایی نیما با یه کیک خوشگل که از شیرینی فروشی الف گرفته بودن اومدن دنبال آترینا گلی , مامانی و باباییش برن رستوران کافه باغ به مناسبت جشن تولد مامانی آترینا.   رستوران موزه باغ    آترینا در حال سفارش غذا   آترینا بابایی و خاله نسترن ساندویچهای مرغ گریل و میکس داشت که خوشمزه بود . البته بیشتر حالت کافی شاپ بود با کیکهای خیلی خوشگل ولی چون وقت شام بود ما ساندویچ سفارش دادیم.   پارک شیان صبح روز 22 بهمن ماه آترینا به اتفاق مامانی و باباییش رفتن پارک جنگلی شیان پیاده روی . &...
28 بهمن 1391

29-رستوران سنتی پارتیان

اسفند 90   اسفند 1390 که عمو ساویز برای برگزاری سالگرد آقای آزادی اومده بود قرار گذاشتیم تو رستوران پارتیان همونجایی که مراسم چهلم مامان شهناز رو برگزار کردیم. رستوران سنتی پارتیان   آترینا گلی کلی با بچه ها شیطونی کرد و دور میزا دویید. گلم دیگه داره بزرگ میشه!   انصافا غذاهای خوشمزه ای داشت !   29 اسفند  90(رستوران وشه)   آخرین روز سال نحس ۹۰ که رفته بودیم تجریش گردی مثل هر سال . همه چی مثل سالهای قبل بودغیر از اینکه مامان شهناز دیگه بین ما نبود. ...
18 بهمن 1391

20-رستوران سنتی باران

رستوران سنتی باران دایی امید باران و مریم خانومو با عموحمید ، خاله مهرناز و باران به رستوران سنتی باران دعوت کردیم.موسیقی زنده داشت که آترینا خانوم خیلی خوشش اومده بود. رستوران سنتی باران این دعوت در واقع به منزله پاگشای دایی امید باران بود   رستوران Red Robbie   یک عصر پنجشنبه ما به اتفاق پارمیس خاله نیکا پژواک و عمو بهرام رفتیم پارک نیاوران شام هم رفتیم رستوران رد رابی     ...
8 بهمن 1391

60-رستوران خاقان (8/10/1391)

رستوران خاقان روز جمعه 8 دی آترینا با مامانی و باباییش ناهار رفتن رستوران خاقان تو جردن. آترینا و بابایی رستوران خاقان در یک ظهر سرد زمستان آترینا و درخت کریسمس آترینا و بابایی سفارش آترینا سوپ جو بود که خیلی خوشش اومد و همشو کامل خورد. آترینا و مامانی بابایی آترینا که داشت  متفکرانه به نوای پیانویی که در سالن نواخته میشد گوش می سپرد. ماهی اوزون برون سفارش بابایی آترینا استیک با سس قارچ سفارش مامانی که فوق العاده عالی بود. کلا رستوران خوبی بود با غذاهای خوشمزه و پرسنل مودب. آترینا در محوطه بیرون رستورا...
8 بهمن 1391