آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

145 - آترینا در رستوران های تورنتو

پیتزا بوستون یکی از رستوران هایی که رفتیم پیتزا بوستون بود . دو تا پیتزا سایز متوسط سفارش دادیم که نسبت به پیتزاهایی که اینجا داریم خیلی کوچیکتر بود خیلی هم خاص نبود! به آترینا گلی تو رستورانای اونجا خیلی خوش می گذشت چون به محض ورود برای بچه ها یک پک لوازم نقاشی می آوردن! کتاب یا دفتر نقاشی ، مداد رنگی یا مداد شمعی یا ماژیک ! غذا که درست حسابی نمی خورد ولی  هنر بچم کلی شکوفا می شد. ناگفته نمونه که پیتزا بوستون یه رستوران زنجیره ای کاناداییه که علاوه بر کانادا تو امریکا و مکزیک هم شعبه داره! رستوران Frankie s Tomato به د...
18 خرداد 1393

136 - صبحانه ای با دوستان در رستوران لیدوما (09/12/1392)

روز جمعه صبح ٩ اسفند به دعوت عمو بهرام برای صبحانه دعوت شدیم رستوران لیدوما واقع در طبقه آخر پاساژ پرمهر تقاطع دولت و پاسداران. روز جمعه صبح زود رفتیم بهشت زهرا . ساعت 10:30 با عمو بهرام اینا قرار داشتیم برای صبحانه . ما یه کمی زود رسیدیم و گشتی در فروشگاه 06 زدیم . آترینا با ماهیها عکس گرفت . دیگه خیابونا داره حال و هوای عید پیدا می کنه! این گل میخک رو هم از بهشت زهرا با خودش آورده که بده به پارمیس! آترینا و پارمیس در محوطه زیبای رستوران کلی بازی کردن ! صبحانه هم عالی و بی نظیر بود. نوشیدنی ها ، املت ها ، کیک ها و .... آترینا و پارمیس در انتظار صبحانه! اون روز غیر از پرخوری ما و بازی و...
27 فروردين 1393

133 - آترینا در رستوران باکس (27/10/1392)

روز جمعه ٢٧ دی برای ناهار رفتیم رستوران باکس شهرک غرب   آترینا گلی برای ناهار همبرگر می خواست که خوشبختانه موجود بود (باکس برگر). آترینا در حال خوردن برگر باکس! اینم بابایی آترینا فیله مینیون سفارش بابایی آترینا! اسکالپ مرغ سفارش مامانی آترینا! آترینا و بابایی ! اینم آترینا نوئل ! بعد از ظهر یکشنبه 29 دی مامانی و بابایی آترینا رفتن کنسرت مازیار فلاحی و آترینا گلی موند پیش آترینا و خاله نسترن . آترینا گلی بهونه همبرگر گرفته بودن و بابا جون و خاله نسترن رفته بودن رستوران سندباد! مامانی و بابایی هم رفتن همونجا! اینم آترینای شی...
13 بهمن 1392

127 - آترینا در رستوران شانلی (15/09/1392)

روز جمعه 15 آذر در حالی که برف می بارید آترینا گلی با دایی نیما و باباجون قرار گذاشته بود برن گردش! چون هوا خیلی سرد بود و برف هم باریده بود فقط می شد برن مرکز خرید. بنا بر این رفتن مرکز خرید سام سنتر و مدرن الهیه تو فرشته! آترینا گلی قبل از اینکه از خونه بیاد بیرون حسابی با باباییش تو خونه بازی کرده بود . اونم چه بازیی! ساخت خونه با کوسن های مبل! دیگه تقریبا داشتن خونه مرتب برای مامان آترینا یه آرزو شده! برای آترینا گلی از کبدزی توی پاساژ الهیه عروسک گری (دوست باب اسفنجی) رو خریدیم. برای ناهار هم رفتیم رستوران شانلی ولنجک . ...
19 آذر 1392

125 - آترینا در رستوران مانژیامو (08/09/1392)

روز جمعه 8 آذر آترینا گلی با یاسی قرار گذاشتن برن پارک و ناهار رو هم بیرون بخورن . البته به اتفاق مامان باباهاشون! چون رزرو کرده بودن ناهار رو برن رستوران مانژیامو بنا براین قرار پارک رو هم همون پارک شفق گذاشتن. آترینا گلی ماکارونی می خواست که همون اسپاگتی معمولی با سس قرمزه! اینجا هم که همچین چیزی نداشت یه چیز شبیه فتوچینی داشت با کالباس و سس سفید که آترینا نخورد! اینم عکسی از غذاها ...
13 آذر 1392

120 - آترینا در سفره خونه سنتی سیمرغ (11/08/1392)

شنبه شب 11 آبان رزرو کرده بودیم بریم رستوران سنتی سیمرغ که موسیقی زنده هم داشت . ساعت حدود ٩ رسیدیم . آترینا گلی برخلاف شبهای قبل خواب از سرش پریده بود و از موسیقی هم خوشش اومده بود . در یه حد قابل قبولی شام هم خورد ولی دیگه حدودای ساعت ١٠:٣٠ خوابش برد. ...
21 آبان 1392

112 - سالگرد ازدواج مامانی و بابایی آترینا(02/07/1392)

روز سه شنبه دوم مهر ماه سالگرد ازدواج مامانی و بابایی آترینا بود که به همین مناسبت آترینا گلی با مامانی و باباییش رفتن به رستوران دیم. آترینا گلی در همون بدو ورود خوابید. به سختی چشماشو باز کرد و 2 قاشق سوپ خورد و بلافاصله به خواب رفت. آترینا به خواب رفته در بغل بابایی! دیروز اول مهر بود و آترینا گلی تو مهد کودک کلاس جدیدی رو شروع کرد از دوره کودکستان به پیش دبستانی ١ منتقل شد . کلاسشون هم که تا حالا طبقه دوم تشکیل می شد به طبقه اول انتقال پیدا کرد. مکالمه ای بین آترینا و مامانی: مامانی : آترینا گلی تو هم رفتی کلاس بالاتر تو مهد کودک ها!!!! آترینا گلی : نه من رفتم کلاس پایین تر ...
8 مهر 1392

111 - آترینا در رستوران آبشار هتل استقلال (28/06/1392)

پنجشنبه عصر آترینا گلی بعد از پیاده روی در باشگاه انقلاب برای شام با بابایی مامانی بابا جون و دایی نیما رفتن به رستوران آبشار هتل استقلال. آترینا گلی علاوه بر اینکه خوابش میومد ، سردشم بود چون رستوران تو فضای باز بود! موسیقی زنده هم داشت که خیلی خوب بود! کلا شب خوبی بود و فضا بسیار دلنشین بود. کیفیت غذا معمولی بود ولی سالاد بار اصلا نمی ارزید نفری 22 تومن!  ...
30 شهريور 1392

109 - آترینا در رستوران قصر آریا (22/06/1392)

باز هم مامانی آترینا از طریق نت برگ دو تا کوپن تخفیف گرفته بود برای رستوران قصر آریا.جمعه ظهر برای ناهار تصمیم گرفته بودیم ازش استفاده کنیم. صبح رفتیم تجریش گردی و کلی پیاده روی کردیم تا کالری بسوزونیم وجا برای ناهار باز کنیم. آترینا گلی هم با کالسکه اومده بود تجریش گردی! بازار تجریش و تندیس رو حسابی گشتیم و حدود ساعت 1 برای ناهار به سمت رستوران راه افتادیم. چشمتون روز بد نبینه! مدتها بود همچین مدیریت ضعیف و بی ادبی برای رستوران تو این سطح ندیده بودیم!  به جای اینکه کالسکه آترینا رو از ما بگیرن و یه گوشه پارک کنن از دور داد زدن اون کالسکه رو اونجا نذارید جلوی راهو می گیره بذاریدش یه گوشه جلوی راه نباشه! آتری...
26 شهريور 1392