آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

112 - سالگرد ازدواج مامانی و بابایی آترینا(02/07/1392)

1392/7/8 12:50
نویسنده : مامانی بابایی
478 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه دوم مهر ماه سالگرد ازدواج مامانی و بابایی آترینا بود که به همین مناسبت آترینا گلی با مامانی و باباییش رفتن به رستوران دیم.

رستوران دیم

آترینا گلی در همون بدو ورود خوابید. به سختی چشماشو باز کرد و 2 قاشق سوپ خورد و بلافاصله به خواب رفت.

آترینا و بابایی

آترینا به خواب رفته در بغل بابایی!خواب

آترینا و بابایی

بابایی

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

دیروز اول مهر بود و آترینا گلی تو مهد کودک کلاس جدیدی رو شروع کرد از دوره کودکستان به پیش دبستانی ١ منتقل شد . کلاسشون هم که تا حالا طبقه دوم تشکیل می شد به طبقه اول انتقال پیدا کرد.

مکالمه ای بین آترینا و مامانی:

مامانی : آترینا گلی تو هم رفتی کلاس بالاتر تو مهد کودک ها!!!!

آترینا گلی : نه من رفتم کلاس پایین تر

مامانی : چطور؟؟؟؟ تعجب

آترینا گلی : خوب کلاسمون اومده طبقه پایین دیگه!مژه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)