104 - تولد 4 سالگی آترینا گلی(24/05/1392)
و بالاخره انتظارات آترینا گلی به پایان رسید و ما روز پنجشنبه 24 مرداد با 23 روز تاخیر تولد آترینا گلی رو با تم کفشدوزک (همون تم تولد 2 سالگی که استفاده نشده بود) جشن گرفتیم .
از حول و حوش 2 هفته قبل مامانی و بابایی آترینا سفارشات مربوط به برگزاری جشن رو شروع کردن.
نکته جالب این بود که آترینا گلی علاقه چندانی به تم کفشدوزک نداشت (به نظر میرسه که مناسب همون 2 سالگیه) و دوست داشت بازم تم باب اسفنجی باشه .
لباس کفشدوزکی آترینا رو در آخرین لحظات به موسسه آشنا سفارش دادیم چون آترینا گلی چند تا پیرهن خوشگل داشت و یکیشو تا حالا نپوشیده بود گذاشته بودیم برای تولدش ولی خوب در آخرین لحظات وسوسه شدیم و لباس کفشدوزکی هم سفارش دادیم .
همه چی خوب بود غیر از رومیزی که معلوم نبود برای چه میزی دوخته شده تقریبا شبیه شال بود و کل برنامه ریزیهای مامانی آترینا رو به هم زد. دو سال پیش هم رومیزی کفشدوزکی سفارش دادیم دقیقا سایز میز ناهار خوری بود . ولی امسال . با وجود اینکه سومین سالی بود که سفارشاتمونو به موسسه آشنا می دادیم ولی اصلا راضی نبودیم. برخوردشونم خیلی بد بود. فکر کنم آخرین سالی بود که بهشون سفارش دادیم.
من اینجا رو به کلی از آشنایان هم معرفی کرده بودم ولی دیگه این کار رو نمی کنم.
فکر کنم تو عکس وصله پینه رومیزی معلوم باشه!
آترینا و بابا جون قبل از اومدن مهمونا
دایی نیما و آترینا
این تزیینات کفشدوزکی هم هنر دایی نیما و خاله نسترن بود که دستشون درد نکنه!
آترینا گلی از ساعت 5 منتظر مهمونا بود و کلی هیجان داشت ولی اولین مهمون که باران سلمانزاده به همراه مامان و باباش بود ساعت 7:30 اومدن.
البته دی جی هم داشتیم که از ساعت 6:30 اومد و بساطشو آماده کرد (دی جی سیامک).
این هم گیفت های تولد وکلاه کفشدوزکی که به موسسه گلهای شادی سفارش دادیم و البته بیسکویتهای کفشدوزکی که خیلی عالی بود .
بابایی آترینا و دایی نیما
این کاپ کیک های کفشدوزکی روهم به آنیتا جون سفارش دادیم که سنگ تموم گذاشت و واقعا عالی کار کرد خوشگل و خوشمزه و البته به قیمت .
بابا جون و آترینا
بابایی آترینا
و این هم اولین مهمون آترینا باران سلمانزاده.
مهمونای بعدی فاطمه و علیرضا!
سینا پسرعموی آترینا و پژواک عزیز
چون آترینا گلی زود می خوابه و مهمونا هم طبق معمول دیر اومدن مراسم کیک رو قبل از شام برگزار کردیم.
کیک رو هم به تیستی فلور سفارش دادیم. مدل اصلی دو طبقه بود که چون کمتر از 6 کیلو در نمیومد ما یک طبقه سفارش دادیم که شد 4 کیلو.
شام رو هم به تهیه غذای میشا (خانوم رحمتی) سفارش دادیم تو زعفرانیه کوچه بالایی بابا جون اینا که خوشمزه بود شامل:
دلمه
پیراشکی گوشت
لازانیا
چیکن استروگانف
سالاد اولویه
سالاد فصل
ژله
سر شام مامانی آترینا هول شد و تاپرهای کفشدوزکی غذاها رو یادش رفت روی غذاها بذاره!
و بالاخره باز کردن کادوها که آترینا گلی منتظرش بود.
کفشدوزک کوچولو که دیگه داشت خوابش می گرفت.
آترینا و باران گلی