128 - شب یلدا (28/09/1392)
امسال آترینا گلی مراسم شب یلدا رو با دختر عمو , پسرعمو و پسرعمش و ... گذروند البته به جای سی ام پنجشنبه شب ٢٨ آذر برگزار شد.
ظهر پنجشنبه خاله مهرناز اومد دنبال آترینا گلی تا آترینا گلی بره خونشون با باران خوشگله بازی کنه و شب با مهمونا دوباره برگرده خونه!
آترینا و باران خوشگله!
مامانی آترینا در حالی که دلش برای شیطونیای آترینا گلی تنگ شده بود تدارکات شب یلدا رو می دید!
هندونه شب یلدا که بدم نبود!
انار شب یلدا که خیلی عالی بود!
لبو
اینم ماهی شب یلدا
سبزی پلو
گراتن بادنجان
آترینا گلی با عمو حمید اینا ساعت حدود 7:30 رسیدن ولی بقیه مهمونا علیرغم تاکید مامانی آترینا برای زود اومدن ساعت 9 رسیدن!
باران ، آترینا ، سینا و سروش
فکر کنم به بچه ها خیلی گذشت! عمه سمیه برای آترینا گلی رنگ انگشتی آورده بود که بچه ها اصرار به بازی داشتن که سرانجام با مدیریت عمه سمیه به خیر گذشت!
اینم تبلت سروش که برای تولدش از مامان باباش کادو گرفته ولی نمیدونم چرا تو این عکس اینقدر خشنه!
سروش در حال خداحافظی!
کیک شب یلدا! البته ربطی به مهمونی ما نداشت چون خیلی خوشگل بود گذاشتم!