آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

244-سفر به شمال(چلندر)(1395/07/20)

1395/8/4 14:46
نویسنده : مامانی بابایی
699 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 20 مهر مصادف با تاسوعا آترینا به همراه مامانی و باباییش راهی ویلای جدید عمو حمید اینا شدن.ساعت چهار صبح راه افتادن تا به ترافیک برخورد نکنن!

 

فکر می کنم یکی از بهترین سفرهای آترینا بود و خیلی بهش خوش گذشت. هر روز از صبح تا شب با باران گل گلی تو ویلا و محوطه اش مشغول بازی بودن!

روز سه شنبه بازی ایران و کره جنوبی بود که رو ماهواره پخش نمی شد. عمو حمید و بابایی کلی زحمت کشیدن و تلویزیون رو به بالکن طبقه بالا بردن و فوتبال رو در بالکن تماشا کردن که بسیار جالب بود!

همبرگرهای سرآشپز عمو حمید

میزبانی خاله مهرناز و عمو حمید فوق العاده بود.با این کباب پز عالی کلی کبابای خوشمزه پختن و ما نیز نوش جان کردیم! دست گلشون درد نکنه!

از همه جالب تر لی لی بازی کردن بچه ها بود!

روز پنج شنبه بالاخره از ویلا خارج شدیم و به سوی سد خاکی رفتیم.

دریاچه زیبایی بود که توش قایق سواری کردیم.

یه لب روی لپ آتریناست که از طرف مامانیشه!

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان پریسا خانوم
13 دی 95 15:13
بسیار عالی .الهی همیشه به سفر و خوشی آترینا جان