244-سفر به شمال(چلندر)(1395/07/20)
روز سه شنبه 20 مهر مصادف با تاسوعا آترینا به همراه مامانی و باباییش راهی ویلای جدید عمو حمید اینا شدن.ساعت چهار صبح راه افتادن تا به ترافیک برخورد نکنن!
فکر می کنم یکی از بهترین سفرهای آترینا بود و خیلی بهش خوش گذشت. هر روز از صبح تا شب با باران گل گلی تو ویلا و محوطه اش مشغول بازی بودن!
روز سه شنبه بازی ایران و کره جنوبی بود که رو ماهواره پخش نمی شد. عمو حمید و بابایی کلی زحمت کشیدن و تلویزیون رو به بالکن طبقه بالا بردن و فوتبال رو در بالکن تماشا کردن که بسیار جالب بود!
همبرگرهای سرآشپز عمو حمید
میزبانی خاله مهرناز و عمو حمید فوق العاده بود.با این کباب پز عالی کلی کبابای خوشمزه پختن و ما نیز نوش جان کردیم! دست گلشون درد نکنه!
از همه جالب تر لی لی بازی کردن بچه ها بود!
روز پنج شنبه بالاخره از ویلا خارج شدیم و به سوی سد خاکی رفتیم.
دریاچه زیبایی بود که توش قایق سواری کردیم.
یه لب روی لپ آتریناست که از طرف مامانیشه!