37-رستوران بچه های شاد(5/3/1391)
رستوران Happy Kids
بالاخره بعد از مدتها آترینا رو بردیم رستوران Happy Kids ،رستوران مخصوص بچه ها تو شهرک غرب.
البته با یه تیر دو نشون زدیم عصر جمعه (5خرداد) رفتیم منزل دایی مهرداد مثلا عید دیدنی.
رستوران بچه های شاد
با یه تیر دو نشون زدیم عصر جمعه (5خرداد) رفتیم منزل دایی مهرداد مثلا عید دیدنی.
نگار و مهیار یه کادوی خوشگل به آترینا دادن که خیلی خوشش اومد.(جارو برقی صورتی)
شبش همه با هم رفتیم رستوران بچه های شاد.
آترینا شام فقط سیب زمینی خورد و نوشابه. لب به پیتزا نزد.
آتلیه هم داشت که از بچه ها عکس گرفتیم.
آترینا ، نگار و مهیار
البته این عکسا رتوش نشده است.
آترینا همش تو عکسا با لبش شکلک در می آورد . بالاخره تونستیم دو سه تا عکس خوب ازبین عکسا انتخاب کنیم.
یه قسمت هم برای لگو بازی و نقاشی بچه ها داشت که آترینا خوشش اومد.
کلا شب خوبی بود و خصوصا به بچه ها خوش گذشت.
این روزا آترینا شدیدا علاقمند به کارتون باب
اسفنجیه و اسم رستوران رو هم گذاشته رستوران خرچنگ .همش تو کار همبرگر خرچنگ و اختاپوسه.
رستوران بچه های شاد برگزاری تولد کودکان رو هم انجام می ده . شاید تولد اترینا رو امسال اینجا بگیریم. به نظرم ایده جالبی رسید.
تمدید گذرنامه مامانی
پنجشنبه 4 خرداد آترینا با مامانی رفت پلیس + 10 برای تمدید پاسپورت مامان و همینطور تعویض کارت معافیت بابایی.
خیلی معطل شدیم و آترینا گلی یه کم خسته شد خصوصا اینکه عکس مامان رو قبول نکردن و مجبور شدیم بریم آتلیه ای که در همسایگیشون بود عکس جدید بگیریم.
تو راه برگشت هم آترینا گلی خسته شده بود.با همه خستگیش یه کمی هم تو پارک بازی کرد.