آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

39-روز پدر(15/3/1391)

1391/10/12 0:19
نویسنده : مامانی بابایی
550 بازدید
اشتراک گذاری

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

روز پدر

روز پنج شنبه 11 خرداد رفتیم مرکز خرید الماس ابرانبان برای پدر های مهربون کادو بخریم.

 آترینا

آترینا گلی هم حسابی داشت شیطونی می کرد.

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

برای بابایی دو تا شلوار از ایکات خریدیم. برای بابا جون هم یک پیرهن و یک شلوار از همون ایکات. برای باباحاجی دو تا کمربند که البته چون عمو غلامرضا هم همین کادو رو خریده بود بابایی یک ادوکلن برای بابا حاجی خرید.

آترینا

آترینا در فروشگاه چرم مشهد

شلوار باباجون سایزش نبود و مجبور شدیم تعویض انجام بدیم به همین خاطر دوشنبه بعد از ظهر 15 خرداد همه با هم رفتیم مرکز خرید الماس ایرانیان.

آترینا و بابایی

 

آترینا و بابایی در ایکات

 

آترینا اونجا یک دوست ناز هم پیدا کرده بود به نام شادان

آترینا و شادان

 

آترینا همش ازش می پرسید که چند سالشه اونم با دستاش داره نشون میده که 8 سالشه.

 

در ضمن این لباس هم مال مامان آترینا بوده که به آترینا ارث رسیده

 

niniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.comniniweblog.com

شهر کتاب

روز جمعه 19 خرداد رفتیم شهر کتاب الماس ایرانیان که تازه افتتاح شده تعدادی کتاب و پازل برای آترینا خریدیم.

آترینا

یک مغازه اسباب بازی فروشی هم به نام kidzy toys باز شده که خیلی جالبه.

    niniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)