آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

58- مراسم سالگرد مامان شهناز(24/9/1391)

1391/10/10 12:23
نویسنده : مامانی بابایی
1,351 بازدید
اشتراک گذاری

      niniweblog.comniniweblog.com

روز جمعه 24 آذر مراسم اولین سالگرد مامان شهناز بود.

مامان شهناز

         niniweblog.comniniweblog.com

 

مراسم سالگرد مامان شهناز

شروع مراسم ساعت 10:30 در بهشت زهرا بود . آترینا هم تو مراسم شرکت داشت و با باران بازی می کرد.

مامان شهناز

آترینا همیشه وظیفه پرپر کردن گلا رو بر عهده داره!

مامان شهناز

ناهار رو هم تو رستوران مروارید (بلوار مرزداران) دادیم .

رستوران مروارید

رستوران مروارید

نمایی از داخل رستوران مروارید

آترینا از رستوران رفت خونه باران گلی و تا شب که مامانی و بابایی برن دنبالش اونجا موند و بازی کرد.اون شب اولین برف زمستانی هم بارید که باعث شد مامانی و بابایی 3 4 ساعت توی ترافیک بمونند.

مامان شهناز

    niniweblog.comniniweblog.com     

مکالمه بابایی  و آترینا

آترینا : مامان بزرگ من مامان شهنازه ولی نمی دونم چرا نمیاد خونه ما. گریه مریضه نه؟؟

بابایی : آره عزیزم مریضه.

آترینا : عجب روزگاریه ها!تعجب

   niniweblog.comniniweblog.com

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

نسرین
4 دی 91 11:59
چشمهایم را می بندم * ارام سرم را روی دامنت میگذارم*ارام دستهایت را می گیرم و می بوسم*ارام می گریم و اشک می ریزم*سرم را بالا می اورم*اما تو نیستی مادر*چشمان گریانم را به قاب عکس اتاق میدوزم***