92 - مهمونی خونه خاله مهرناز (08/03/1392)
چهارشنبه شب برای شام دعوت شده بودیم خونه خاله مهرناز و عمو حمید . آترینا گلی از وقتی که از مهد کودک به خونه برگشته بود دل تو دلش نبود که کی شب میشه بره با باران گلی بازی کنه ! آخه آترینا گلی باران خوشگله رو خیلی دوست داره!
ساعت 9:30 بود که رسیدیم خونه باران و از همون موقع تا ساعت 1 شب که برگشتیم خونه آترینا گلی با بچه ها گرم بازی بودن.
اون شب به آترینا گلی خیلی خوش گذشت.
اینم سروش پسر عمه آترینا!
خاله مهرناز اون شب مثل همیشه سنگ تموم گذاشته بود و کلی غذاها و دسرهای خوشمزه برای شام درست کرده بود.
آش گوجه سبز ، خوراک زبان ، جوجه کباب ، چیز کیک و ژله.
چیز کیک
اینم آش گوجه سبز!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی