آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

48-تولد یاسی(6/7/1391)

پنجشنبه 6 مهر تولد یاسی کوچولو بود که آترینا با مامانی , بابایی , خاله نسترن , دایی نیما و باباجون در جشن حضور پیدا کردن. کادوی آترینا به یاسی :   تولد یاسی البته آترینا گلی چون صبح زود بیدار شده بود و ظهر هم نخوابیده بود وسط تولد خوابش برد:   یاسی خوشگله   کیک تولد   میز شام   یاسی و بردیا یاس سامی و بردیا بابایی منزل آقای کمپانی ...
7 بهمن 1391

49-پردیس قلهک (21/7/1391)

  پردیس قلهک روز جمعه 21 مهر ماه من و بابایی و آترینا گلی ناهار رفتیم بوفه پردیس قلهک. اینم عکساش: آترینا در پردیس قلهک آترینا با شامپوی شرک واقعیت اینه که اصلا رستوران جالبی نبود . تمام ظروف سرو غذا روی میز خالی بود . افتضاح . فقط قورمه سبزی خوردیم. ولی اترینا گلی اون روز اشتهاش باز شده بود و غذاشو کامل خورد.     این شامپوی شرک رو که خودش از فروشگاه برداشت یه چند روزی همه جا با ما بود.   چی بگم والا نفری 35 تومن دادیم فقط قورمه سبزی خوردیم. اینم چند تا عکس از داخل رستوران:   تمام ظرفا خالی بود حتی سالادا   ...
7 بهمن 1391

52-رستوران تیروژ (11/8/1391)

رستوران تیروژ روز پنجشنبه ١١ آبان آترینا با پارمیس و پژواک و مامانا و باباها برای شام رفتند به رستوران تیروژ تو نیاوران. آترینا گلی طبق معمول تو ماشین خوابش برد ولی خوشبختانه وقتی رسیدیم رستوران بیدار شد و کلی با پارمیس خوشگله بازی کرد. این هم آترینای تازه از خواب بیدار شده با باباییش   این بلوز خوشگل رو هم همون روز براش از فروشگاه Mr & Mrs Happy  مرکز خرید پارسه خریدیم.   نی نیم تازگیا یاد گرفته تو عکسا لبخند بزنه!   پارمیس , پژواک و عمو بهرام آترینا اون روز خیلی با پارمیس بازی کرد . با یه نی نی کوچولو هم اونجا دوست شدند که تو عکس زیر افتاده.   بعد از خو...
7 بهمن 1391

56-تولد خاله نسترن(25/8/1391)

روز پنج شنبه 25 آبان جشن تولد خاله نسترنو تو رستوران کریستال جشن گرفتیم که باز هم از سایت تخفیفان ایده گرفتیم.     نمایی از رستوران کریستال واقع در کوهستان هشتم پاسداران       تولد خاله نسترن کیک تولد رو از قنادی صاحبقرانیه گرفتیم که واقعا فوق العاده بود . (کیک شکلاتی بلژیکی) چیه خوب؟؟؟آترینا گلی خوشحاله!آخه تولد خالشه.   با وجود این همه انتظار جز چند تا سیب زمینی آترینا گلی هیچی نخورد .   آترینا و بابایی   آترینا و دابیا   این هم غذاها   پیتزا کریستال غذای باباجون که فیله گوساله داشت   برگر ...
7 بهمن 1391

61 - سفر به مالزی (1) (13/10/1391)

سفر به مالزی روز چهارشنبه سیزدهم دی ماه ١٣٩١ آترینا گلی با مامانی , بابایی , باران گلی , خاله مهرناز و عمو حمید برای یه سفر ٨ روزه راهی مالزی شدن.   مالزی کشوری است واقع در جنوب شرقی آسیا که از شمال با کشور تایلند و از جنوب با سنگاپور و از شرق با دو کشور اندونزی و برونئی همسایه می باشد . این کشور دارای 13 ایالت  که از دو بخش کاملا مجزا ، مالزی غربی و مالزی شرقی تشکیل شده است و مالزی شرقی شامل ایالت صباح و ساراواک می باشد و هر ایالت پادشاه و پرچم اختصاصی خودش را دار د و پرچم ملی مالزی از 7 خط سفید و 7 خط قرمز افقی تشکیل شده است که نشانگر تعداد ایالت های آن و  همچنین دولت فدرال می باشد. ...
7 بهمن 1391

62 - سفر به مالزی (2) (15/10/1391)

روز دوم سفر   ساعت ٧:٣٠ از خواب بیدار شدیم و آترینا گلی رو که مست خواب بود به زور از خواب بیدار کردیم.ساعت ٨ برای صرف صبحانه به بوفه صبحانه هتل رفتیم. عکسای بعدی رو پس از صرف صبحانه از بچه ها گرفتیم . تا ساعت 9:20 که تور به دنبالمون بیاد. روز دوم سفر     اولین جایی که برای بازدید رفتیم یک معبد چینی در داخل شهر بود که اتفاقا مراسم مذهبی در اون در حال برگزاری بود.       چینی ها مشغول عبادت   کارگاه شکلات سازی بعد از معبد نوبت رسید به بازدید از یک کارگاه شکلات سازی. شکلاتهای خوشمزه ای داش...
7 بهمن 1391

63 - سفر به مالزی (3) (16/10/1391)

روز سوم برنامه روز سوم دیدار از صنایع دستی قلع و بزرگترین مجموعه سرگرمی ، تفریحی و ورزشی مالزی با گذر از جنگل های استوایی در بلندترین ارتفاعات مالزی و نیز معبد بهشت و جهنم و باغ توت فرنگی و کاهو بود. ورودی معبد بهشت و جهنم روز سوم   ساعت 7:30 آترینا گلی رو به زور از خواب بیدار کردیم و برای صرف صبحانه به بوفه هتل رفتیم. قرارمون با خانوم احمدی ساعت 9:20 بود که به دلیل ترافیک کمی تاخیر داشت. آترینا و باران در انتظار اتوبوس تور   نمایشگاهی از صنایع دستی قلع اولین جایی بود که برای بازدید رفتیم و فهمیدیم که مالزی از بزرگترین کشورهای تولید کننده قلع در دنیاست . آترینا و باران در ورودی...
7 بهمن 1391

16-سفرنامه آترینا از تولد تا 2 سالگی (2)

    اصفهان (مهر 89) یه سفر خیلی خوب با خاله نیکا و عمو بهرام به اصفهان داشتیم که خیلی خوش گذشت . سفر به اصفهان   نمایی از هتل عباسی لغاتی که تازه یاد گرفته بودی و همش تکرار می کردی: 1- دمپایی 2- چطوری؟؟؟   بابایی و آترینا لب زاینده رود     آترینا ، پارمیس و پژواک در کاخ چهلستون     آترینا و عمو بهرام       رستوران هتل عالی قاپو   صبحونه هاش واقعا عالی بود یه آکواریومم داشت که آترینا عاشقش بود.     آش داغ در فضای سرد هتل عباسی     دور ...
5 بهمن 1391

17-سفرنامه آترینا از تولد تا 2 سالگی (3)

کیش (اسفند٨٩)   اواسط اسفند ماه ما به اتفاق باران ، خاله مهرناز و خانوم شبستری رفتیم کیش هتل داریوش . همه چی خیلی خوب بود و به هممون خوش گذشت فقط حیف که عمو حمید نتونست بیاد. سفر به کیش روز اول سفر تور گشت یک روزه شهر برگزار شد و نقاطی از شهر مثل شهر زیرزمین کاریز درخت سبز و ... را که تا حالا نرفته بودیم بازدید کردیم.  غروب آفتاب و کشتی یونانی       باران گلی     تو این سفر آترینا خیلی روبراه نبود و ما خیلی بیرون نرفتیم بیشتر وقت رو تو هتل گذروندیم که البته فضای آروم و قشنگی داشت .     آترینا و مامانی ...
4 بهمن 1391