103 - آترینا در باغ گیاه شناسی (18/05/1392)
جمعه 18 مرداد عید فطر اعلام شد . ما هم از قبل رزرو کرده بودیم بریم باغ گیاه شناسی تو پیکان شهر.
آترینا گلی حسابی خوشحال بود چون عمو حمید ، خاله مهرناز و باران خوشگله دختر عموش که آترینا عاشقانه دوستش داره و همینطور سینا و عمو غلامرضا همراه ما بودن.
بازدید از باغ حدود 2 ساعت طول می کشید که هم می شد پیاده رفت هم با ماشین . ما به خاطر باران و آترینا ماشین رو انتخاب کردیم.
اینجا ورودی باغه و آترینا و باران منتظر ماشین هستند.
اینم ماشینی که باهاش تو باغ گشت زدیم.
روی این دریاچه کلی نیلوفر زیبا بود.
اینم بابایی آترینا
این دو تا گل گلی عاشق ماشین بودن و همش دلشون می خواست سوار ماشین بشن . احساس کرده بودن اومدن شهر بازی.
این گل رو هم سینا چید و توموهای آترینا گذاشت!
اینجا آقای راهنما داره بچه ها رو می بره شاتوت بخورن.
سینا در حال خوردن شاتوت !
بعد از باغ گیاه شناسی تصمیم گرفتیم برای ناهار بریم جاده فشم کنار رودخونه ناهار بخوریم.
ترافیک شدیدی بود. نه راه رفت داشتیم نه راه برگشت .
بالاخره حدود ساعت 3 موفق شدیم ناهار بخوریم . رفتیم رستوران دهکده.
آترینا در حال انتخاب غذا