آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

217 - پارک ملت (01/08/1394)

1394/9/15 9:59
نویسنده : مامانی بابایی
629 بازدید
اشتراک گذاری

روز جمعه اول آبان مصادف با تاسوعا ما طبق سال های گذشته با پارمیس , خاله نیکا و عمو بهرام به پارک ملت رفتیم!

 

هوا فوق العاده عالی بود! عمو بهرام اینا از یک رستوران که غذای نذری می داد 4 تا غذای نذری گرفته بودند!فقط مشکلمون این بود که قاشق چنگال نداشتیم.به رستوران وسط دریاچه رفتیم نوشابه و سیب زمینی سرخ کردهو سالاد گرفتیم و به این بهانه کلی قاشق و چنگال برداشتیم! در هوایی دل انگیز در کنار دریاچه ناهار نذری که چلو کباب بود رو خوردیم!

 

بعد از پارک به منزل عمو بهرام اینا رفتیم!بابایی به اتفاق عمو بهرام با بابا حاجی و عمو غلامرضا به مراسم سخنرانی دکتر مهدوی در مجتمع فرهنگی قیطریه رفتند و دیر وقت برگشتند. پارمیس و آترینا هم مشغول بازی بودند و کلی بهشون خوش گذشت!

پسندها (1)

نظرات (0)