آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

72 - بام سبز رامسر (2/12/1391)

1391/12/10 11:56
نویسنده : مامانی بابایی
2,010 بازدید
اشتراک گذاری

بام سبز رامسر

روز چهارشنبه دوم اسفند ماه آترینا به اتفاق مامانی و باباییش راهی رامسر شدند. یک کلبه جنگلی خوشگل تومجموعه شهر سبز رامسر رو برای دو شب رزرو کرده بودن.

کلبه جنگلی

بام سبز رامسر

روز چهارشنبه دوم اسفند ماه 1391 ساعت 7 صبح به مقصد رامسر از خونه خارج شدیم.پس از طی مسافتی در ترافیک در یک جای باصفا نزدیک سد کرج صبحونه خوردیم.

رستوران 7

سفارش آترینا گلی نون و پنیر بودو مامانی و بابایی سوسیس تخم مرغ سفارش دادند.

آترینا گلی

آترینا و بابایی

صبحانه

آترینا و بابایی

 آترینا گلی کلی با این جوجوها بازی کرد.

بعد از خوردن صبحونه جاده زیبای چالوس رو ادامه دادیم تا رسیدیم به تنکابن و بعد هم رامسر.

یه خورده گشتیم تا مجموعه تفریحی شهر سبز رامسر رو پیدا کردیم. کیلومتر 5 غرب رامسر بود به طرف رودسر و رشت .

ساعت حدود 2 بود که به مجموعه رسیدیم.گفتند ساعت 1 تا 3 تله کابین تعطیله.ما هم تو این فاصله ناهار خوردیم.

آترینا و بابایی

شهر سبز رامسر

 

ناهار رو تو یکی از رستورانهای مجموعه به نام رامسر پلازا خوردیم.

رستوران رامسر پلازا

رستوران رامسر پلازا

رستوران رامسر پلازا

رستوران رامسر پلازا

آترینا

آترینا

آترینا گلی اون روز ظهر کمی سوپ خورد ولی پلو رو با اشتها خورد (طبق معمول پلو با ماست اونم ماست موسیر).

بعد از خوردن ناهار با مسئولین هتل تماس گرفتیم که برای بالا بردن بار ها با تله کابین کمک بفرستند.

سوار تله کابین شدیم و مسیر رو در مه طی کردیم تا به بالای کوه و کلبه های جنگلی رسیدیم.

بام سبز

کلبه جنگلی

نمایی از درون کلبه جنگلی

کلبه جنگلی

بابایی آترینا

بیرون مه غلیظی بود بابایی پنجره رو باز کرده بود و در هوای با طراوت و مه آلود کوه چای می نوشید که خیلی دل انگیز بود.

آترینا گلی

آترینا گلی هم از کلبه کوچیک جنگلی خیلی خوشش اومده بود.

آترینا

همچنان که بابایی آترینا سرگرم نوشیدن چای بود آترینا گلی هم برنامه عمو پورنگ رو می دید.

عصر هنگام کمی در محوطه قدم زدیم . خیلی عالی و رومانتیک بود.

آترینا و بابایی

 آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

صبح روز بعد ، بعد از کمی پیاده روی در محوطه برای صرف صبحانه به رستوران ایلمیلی که در طبقه سوم محوطه تله کابین بود رفتیم.

رستوران ایلمیلی

نمایی از محل صرف صبحانه

آترینا

سالن صبحانه

صبحانه مامانی

بعد از صرف صبحانه با تله کابین رفتیم پایین تا گشتی در سطح شهر بزنیم .آترینا گلی خمیر بازی می خواست .کمی در فروشگاههای زنجیره ای تین پوش ، ایران کتان و تعطیلات که در مجموعه بود گشت زدیم و خرید کردیم . برای آترینا گلی هم خمیر خریدیم.

آترینا گلی

اوا این چرا دهنش کجه؟؟؟تعجب

بعد از خروج از مجموعه شهر سبز رفتیم کاخ مرمر برای بازدید.

کاخ مرمر رامسر

یه نمایشگاه از سنگ هم در مجموعه کاخ برپا بود که بازدید کردیم البته آترینا گلی خیلی استقبال نکرد و خوشش نیومد.بابایی یک گردنبند از سنگ ماه تولدش رو خرید که قشنگ بود.

نمایشگاه

نمایشگاه سنگ

آترینا و بابایی

آترینا

آترینا

آترینا بابایی و ماهی ها

ماهی

آترینا

آترینا

آترینا گلی پاپوش پوشیده و آماده بازدید از کاخه.

هتل رامسر

ناهار رو هم در رستوران رز هتل رامسر خوردیم.

آترینا

ورودی هتل رامسر

آترینا گلی

این هم دکور در لابی هتل

آترینا

آترینا منتظر غذا

کباب قفقازی و کباب فیله سفارش دادیم که انصافا خوشمزه بود.آترینا گلی هم طبق معمول پلو خورد با ماست و

بعد از صرف ناهار رفتیم کنار دریا

آترینا و بابایی

آترینا کلی سنگ بازی کرد.

بعد از اینکه به مجموعه تفریحی شهر سبز برگشتیم رفتیم باغ پرندگان.

آترینا

آترینا

آترینا

آترینا

آترینا

آترینا

قبل از اینکه ساعت 5 بشه ما باید می رفتیم بالا چون تله کابین تعطیل می شد.

بقیه روز رو به استراحت در هتل پرداختیم.

صبح روز بعد پس از خوردن صبحانه مفصل ناراحت به گشت و گذار دز محوطه پرداختیم . واقعا جای با صفاییه!

آترینا

آترینا

آترینا و مامانی

آترینا

آترینا

آترینا و مامانی

آترینا

آترینا و بابایی

بابایی

 بام سبز

آترینا

آترینا

آترینا و بابایی

آترینا و مامانی

آترینا

آترینا و بابایی

آترینا

آترینا

 آترینا

 آترینا و بابایی

 آترینا و بابایی

 آترینا

آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

آترینا و بابایی

آترینا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)