آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

72 - بام سبز رامسر (2/12/1391)

بام سبز رامسر روز چهارشنبه دوم اسفند ماه آترینا به اتفاق مامانی و باباییش راهی رامسر شدند. یک کلبه جنگلی خوشگل تومجموعه شهر سبز رامسر رو برای دو شب رزرو کرده بودن. بام سبز رامسر روز چهارشنبه دوم اسفند ماه 1391 ساعت 7 صبح به مقصد رامسر از خونه خارج شدیم.پس از طی مسافتی در ترافیک در یک جای باصفا نزدیک سد کرج صبحونه خوردیم. سفارش آترینا گلی نون و پنیر بودو مامانی و بابایی سوسیس تخم مرغ سفارش دادند.   آترینا گلی کلی با این جوجوها بازی کرد. بعد از خوردن صبحونه جاده زیبای چالوس رو ادامه دادیم تا رسیدیم به تنکابن و بعد هم رامسر. یه خورده گشتیم تا مجموعه تفریحی شهر...
10 اسفند 1391

15-سفرنامه آترینا از تولد تا 2 سالگی (1)

اولین سفر آترینا تو سن چهار ماهگی به شمال بود به همراه باباجون , مامان شهناز , دایی نیما و خاله نسترن. اولین کنار دریا رفتن آترینا                      سفرنامه آترینا                 هفته آخر شهریور 89 (استانبول)    آترینا و باران در محوطه کاخ دلمه باغچه در حین بازدید از کاخ آترینا و باران تا جایی که میتونستن در نظافت کاخ کوشیدن. باران آبمیوشو خالی کرد رو موکتهای کاخ و آترینا هم کلوچه ای رو که یکی از مسافرا به...
8 بهمن 1391

46-سفر به قزوین(23/6/1391)

سفر یک روزه به قزوین روز پنجشنبه 23 شهریور ماه آترینا گلی , مامانی , بابایی با پارمیس , پژواک , خاله نیکا و عمو بهرام ساعت 6:30 صبح راه افتادیم به سمت قزوین .   سر راه رفتیم مجتمع خدماتی رفاهی آفتاب درخشان صحرا برای خوردن صبحونه که به صورت بوفه سرو می شد . آترینا گلی فقط یه تخم مرغ پوست کند و نخورد . به هیچ چیز دیگه ای هم لب نزد. حلیم خیلی خوشمزه ای داشت و کلا خوب بود.   نمایی از رستوران آفتاب درخشان صحرا   این مرغ های پلاستیکی که از همونجا خریدیم شد نماد سفر به قزوین.تمام بقیه مسیر رو با آوای قدقد این مرغا طی کردیم . بعد از خوردن صبحانه ای مفصل رفتیم قزوین . کلی بدنبال جای پا...
7 بهمن 1391

61 - سفر به مالزی (1) (13/10/1391)

سفر به مالزی روز چهارشنبه سیزدهم دی ماه ١٣٩١ آترینا گلی با مامانی , بابایی , باران گلی , خاله مهرناز و عمو حمید برای یه سفر ٨ روزه راهی مالزی شدن.   مالزی کشوری است واقع در جنوب شرقی آسیا که از شمال با کشور تایلند و از جنوب با سنگاپور و از شرق با دو کشور اندونزی و برونئی همسایه می باشد . این کشور دارای 13 ایالت  که از دو بخش کاملا مجزا ، مالزی غربی و مالزی شرقی تشکیل شده است و مالزی شرقی شامل ایالت صباح و ساراواک می باشد و هر ایالت پادشاه و پرچم اختصاصی خودش را دار د و پرچم ملی مالزی از 7 خط سفید و 7 خط قرمز افقی تشکیل شده است که نشانگر تعداد ایالت های آن و  همچنین دولت فدرال می باشد. ...
7 بهمن 1391

62 - سفر به مالزی (2) (15/10/1391)

روز دوم سفر   ساعت ٧:٣٠ از خواب بیدار شدیم و آترینا گلی رو که مست خواب بود به زور از خواب بیدار کردیم.ساعت ٨ برای صرف صبحانه به بوفه صبحانه هتل رفتیم. عکسای بعدی رو پس از صرف صبحانه از بچه ها گرفتیم . تا ساعت 9:20 که تور به دنبالمون بیاد. روز دوم سفر     اولین جایی که برای بازدید رفتیم یک معبد چینی در داخل شهر بود که اتفاقا مراسم مذهبی در اون در حال برگزاری بود.       چینی ها مشغول عبادت   کارگاه شکلات سازی بعد از معبد نوبت رسید به بازدید از یک کارگاه شکلات سازی. شکلاتهای خوشمزه ای داش...
7 بهمن 1391

63 - سفر به مالزی (3) (16/10/1391)

روز سوم برنامه روز سوم دیدار از صنایع دستی قلع و بزرگترین مجموعه سرگرمی ، تفریحی و ورزشی مالزی با گذر از جنگل های استوایی در بلندترین ارتفاعات مالزی و نیز معبد بهشت و جهنم و باغ توت فرنگی و کاهو بود. ورودی معبد بهشت و جهنم روز سوم   ساعت 7:30 آترینا گلی رو به زور از خواب بیدار کردیم و برای صرف صبحانه به بوفه هتل رفتیم. قرارمون با خانوم احمدی ساعت 9:20 بود که به دلیل ترافیک کمی تاخیر داشت. آترینا و باران در انتظار اتوبوس تور   نمایشگاهی از صنایع دستی قلع اولین جایی بود که برای بازدید رفتیم و فهمیدیم که مالزی از بزرگترین کشورهای تولید کننده قلع در دنیاست . آترینا و باران در ورودی...
7 بهمن 1391

16-سفرنامه آترینا از تولد تا 2 سالگی (2)

    اصفهان (مهر 89) یه سفر خیلی خوب با خاله نیکا و عمو بهرام به اصفهان داشتیم که خیلی خوش گذشت . سفر به اصفهان   نمایی از هتل عباسی لغاتی که تازه یاد گرفته بودی و همش تکرار می کردی: 1- دمپایی 2- چطوری؟؟؟   بابایی و آترینا لب زاینده رود     آترینا ، پارمیس و پژواک در کاخ چهلستون     آترینا و عمو بهرام       رستوران هتل عالی قاپو   صبحونه هاش واقعا عالی بود یه آکواریومم داشت که آترینا عاشقش بود.     آش داغ در فضای سرد هتل عباسی     دور ...
5 بهمن 1391

17-سفرنامه آترینا از تولد تا 2 سالگی (3)

کیش (اسفند٨٩)   اواسط اسفند ماه ما به اتفاق باران ، خاله مهرناز و خانوم شبستری رفتیم کیش هتل داریوش . همه چی خیلی خوب بود و به هممون خوش گذشت فقط حیف که عمو حمید نتونست بیاد. سفر به کیش روز اول سفر تور گشت یک روزه شهر برگزار شد و نقاطی از شهر مثل شهر زیرزمین کاریز درخت سبز و ... را که تا حالا نرفته بودیم بازدید کردیم.  غروب آفتاب و کشتی یونانی       باران گلی     تو این سفر آترینا خیلی روبراه نبود و ما خیلی بیرون نرفتیم بیشتر وقت رو تو هتل گذروندیم که البته فضای آروم و قشنگی داشت .     آترینا و مامانی ...
4 بهمن 1391

21-سفر به شیرگاه

شیرگاه همون جایی بود که کارگاه عمو حسین اونجا بود و ما به اتفاق پارمیس اینا یه سفر کوتاه به اونجا داشتیم . فکر کنم پاییز 89 بود.     اینجا آترینا برای اولین بار قایق سوار شد که البته کار واقعا خطرناکی بود شیرگاه       رستوران اکبر جوجه قائمشهر   بهمن 89 عمو ساویز به خاطر بیماری آقای آزادی از امریکا اومده بود و همه دور هم منزل عمو بهرام جمع شده بودیم. مصادف بود با تولد مامانی که با یه کیک همونجا تولد مامانی برگزار شد.خاله نیکا ته چین خوشمزه مرغ و بادمجون درست کرده بود که خیلی خوشمزه بود. شب خوبی بود و خیلی خوش گذشت.     منزل عمو بهرام &nb...
3 بهمن 1391