203- سفر به اروپا3(فرانسه)

و بالاخره بعد از مشقات فراوان روز هشتم سفر چهارشنبه 15 جولای ما حدود ساعت 9 صبح در فرودگاهی در فرانسه فرود اومدیم. فرودگاه یک فرودگاه محلی بود که مسافتی رو با پاریس فاصله داشت و حدود 270 یورو هزینه تاکسی دادیم تا هتل محل اقامتمون در پاریس!هتل novotelکلی تو ترافیک موندیم نهایتا اتاق رو تحویل گرفتیم و سریعا به گروه تور ملحق شدیم تا گشت پاریس رو از دست ندیم

تاکسی گرفتیم و به تورمون در صف ورودی کلیسای نوتر دام ملحق شدیم.ابراز احساسات هم توریامون خیلی جالب بود! همه از جاموندن ما شوک شده بودن!

نمایی از کلیسای نوتردام!

ساخت کلیسای نوتردام پاریس (Cathédrale Notre-Dame de Paris) در سال 1163 آغاز شد و حدود 2 قرن بعد یعنی در سال 1345 به پایان رسید؛ به این ترتیب قدمت آن به حدود 7 قرن می‌رسد. 

این کلیسا در جزیره سیته در میانه رود سن و در مرکز شهر پاریس قرار دارد.کلیسای نوتردام در زبان فرانسه به معنی «بانوی پاریس» است ،از جمله تاریخی‌ترین و معروف‌ترین کلیساهای جهان به شمار می‌آید و سالانه بیش از 13 میلیون نفر از آن دیدن می‌کنند.این کلیسا که تا مدت‌ها به عنوان بزرگ‌ترین کلیسای اروپا شناخته می‌شد.

درون کلیسا مراسم مذهبی در حال برگزاری بود که فوق العاده زیبا بود.

آترینا بر روی پل عشق

جهانگردان کشورهای مختلف، بر اساس باوری بی‌پایه و خرافی، هزاران قفل را به پل معروف پاریس که “پل هنر” نام دارد و به موزه لوور منتهی می شود، بسته و کلید آن را در آب رود سن انداخته اند تا به زعم خود با این کار، عشق خود را جاودانه و ماندگار کنند. بستن قفل به پل هنر پاریس از سال ۲۰۰۸ رواج پیدا کرده و این کار در بسیاری از کشورهای جهان از جمله آلمان، چین، روسیه و ایتالیا نیز رایج است.

کل گروه پیاده به گشت و گذار در کنار رود سن پرداختیم و به محله کارتیه لاتن رفتیم که دانشگاه سوربن در آن قرار دارد

 

روزای آخر سفر آترینا انرژی کم آورده بود و نمی تونست راه بره!

 

 مقصد بعدی پارک زیبای لوگزامبورگ بود.

 پارک لوگزامبورگ یکی از معروفترین پارک های پاریس و دومین پارک پاریس است که متعلق به مجلس سنای فرانسه است. این پارک در نزدیکی دانشگاه سوربن قرار دارد و مساحت آن حدود 55 هکتار است.

 

دانشگاه سوربن!

 

میدان و فواره سن میشل

بازدید از نمای بیرونی پانتئون!

آرامگاه پانتئون پاريس یك اثر معماری ماندگار به سبك نئوكلاسیك است كه در پاریس پنجم در قلب منطقه كارتیه لاتن قرار دارد . در اطراف آرامگاه مشاهیر فرانسه ، دانشگاه پاریس 1 ( پانتئون – سوربون )  دانشگاه پاریس 2 ( پانتئون – اَسَس ) ، كلیسای سن اتین دو مون ، كتابخانه سنت ژنویو ، شهرداری منطقه 5 پاریس و دبیرستان هانری چهار واقع شده است و از سمت خیابان سوفلُ (rue Soufflot  ) به پارك معروف لوكزامبورگ منتهی می شود .

لوئی پانزدهم که به شدت مریض شده بود نذر نمود که اگر از بستر بیماری به سلامت برخاست کلیسایی را به نام (سنت ژنویو  ) بسازد . در سال 1758 بنای آن را آغاز نمود ودر سال 1789 پایان یافت . اما از بد حادثه در این هنگام انقلاب کبیر فرانسه با ایده های لائیسیته اوج گرفت و این مکان که نذر کلیسا شده بود و به معبد خدایان مشهور گشته و مکان کلیسای سن ژنویو بوده است ، در پی گسترش موج ضد مذهبی و لائیک انقلاب فرانسه ، تبدیل به مقبره بزرگان گردید . مدتی بعد ( سال 1806 ) ناپلئون این مکان را به کلیسا بازگردانید ولی بعدها ( سال 1885 ) مجددا تبدیل به مکانی لائیک جهت دفن بزرگان گردید .

ابعاد این کلیسای سابق ، متفاوت از سایر ساختمانهای مشابه بوده و 110 متر طول و 83 متر ارتفاع دارد . 425 پله بازدید کنندگان را به راس هرم گنبدی شکل این بنا می رساند . داخل آن به شکل معابد یونانی ساخته شده و چهار ستون بزرگ در زیر گنبد آن قرار دارد که در کنار یکی از آنها فیلسوف مشهور ژان ژاک روسو مدفون است .

بعد از پیاده روی طولانی و عالی با اتوبوس به سمت خیابان شانزه لیزه راه افتادیم. در میدان گمنام از اتوبوس پیاده شدیم و حدود 3 ساعت وقت آزاد برای بازدید از میدان و خیابان شانزه لیزه و خوردن ناهار داشتیم.

ما به اتفاق خانواده روشن به گشت و گذار در خیابون شانزه لیزه پرداختیم!

 طاق پیروزی پاریس

این طاق در میدان شارل دوگول و در در انتهای خیابان مشهور شانزه لیزه قرار دارد. طاق پیروزی در واقع یادبودی برائ سربازهایی است کە در طول تاریخ جان خود را در را فرانسه از دست داده اند. در پایین آن نیز مقبره ای برائ یکی از سربازان گمنام خاک فرانسه ساخته شده است.

 

 کاباره لیدو که شهرت جهانی دارد و روزگاری میزبان کنسرت‌های الویس پریسلی بوده است. این کاباره در خیابان شانزه لیزه قرار دارد.

ناهار رو هم در یکی از شعبه های paul در خیابون شانزه لیزه ساندویچی برگزار کردیم. یک بسته ماکارون هم خریدیم که واقعا عالی بود!

از فروشگاه sephora در خیابون شانزه لیزه بازدید کردیم. مرکزی پر از عطر و لوازم آرایش که همونجا به صورت تستی مواد آرایشی رو روی صورتت امتحان می کردن و جالب بود که نماینده فارسی زبان هم داشتن!

در ادامه بازدید از محله لادفانس عبور کردیم که کلیه برج های مدرن و بلند پاریس در آنجا قرار گرفته و از بزرگترین و مهمترین مراکز اقتصادی تجاری جهان محسوب می‌شود. این منطقه در حاشیه غربی شهر پاریس واقع شده و در امتداد محور خیابان شانزه لیزه قرار دارد و میزبان بسیاری از دفاتر و شرکت‌های بزرگ و رده اول جهان است و به نیویورک پاریس مشهور است.

 

کلیسای سکرکور که فقط از دور دیدیم و وقت نشد که بریم! این کلیسا در محله مونتمارتر که به محله هنرمندان پاریس شهرت دارد قرار گرفته است.

مقصد بعدی ما بازدید از برج ایفل بود.

آترینا گلی به خاطر علاقه ای که به برج ها داره حتی برج میلاد از ایفل هم خیلی خوشش اومد.خصوصا اینکه به طبقات بالای برج هم رفتیم!علیرغم صف طولانی

 

نمای شهر از بالای برج ایفل 

کمی در اطراف رود سن پیاده روی کردیم و با تاکسی به هتل برگشتیم!

 پنجشنبه 16 جولای نهمین روز سفر بود که قرار بود به بازدید از موزه لوور و کاخ ورسای برویم.بعد از خوردن صبحانه حدود ساعت 9:30 به موزه لوور رسیدیم.

با توجه به فرصت کمی که داشتیم از بخش های مربوط به ایران,مصر,یونان و قسمت گالری نقاشی و تابلوی معروف مونا لیزا بازدید کردیم.

مجسمه ابوالهول

بعد از صرف ناهار با مترو و قطار به سمت کاخ ورسای راهی شدیم!

آترینا خسته و کوفته محو زیبایی های کاخ شده!

 

فیگور دخترمو!

در بازگشت با وجود خستگی بسیار بعد از طی مسافت زیادی به صورت پیاده به کنار رود سن و قایق سواری روی رود پرداختیم که فوق العاده عالی و زیبا بود!خستگیمون رو به در برد.

در واقع به نوعی گشت شهر هم بود و راجع به بناهای اطراف رود توضیح داده می شد!

و بلاخره جمعه 17 جولای و روز آخر سفر که از صبح راهی دیزنی لند شدیم و بعد از بازدید از مرکز خریدی در یک ایستگاه مانده به مقصد حدود ساعت 12 ظهر به دیزنی لند رسیدیم!

سرویس بهداشتی

لباس و عروسک السا که همونجا خریدیم و آترینا گلی پوشید! البته همه بچه ها همین کارو می کردن!

 

این قسمت ها مربوط به دیزنی لند پارک بود که قسمت جذابش هم فستیوال نیم ساعته ای بود که ساعت 5 بعد از ظهر اجرا شد و تموم کرکترهای کارتون های دیزنی از گذشته تا حال برنامه شادی رو اجرا کردن!

حدود ساعت 7:30 راهی قسمت استودیو شدیم!به زور وارد شدیم چون دیر شده بود و دیگه امکان ورود نبود ولی اجازه ورود دادن گفتیم می خوایم گشت بزنیم و بعد از یک دور سریع به توصیه سیاوش تورلیدرمون آسانسور رو سوار شدیم که با وجود اینکه قد آترینا به خط ورودی رسید ولی به نظرم اصلا برای سنش مناسب نبود.ترسناک بود و یک چند روزی آترینا شبا از خواب می پرید و به نظر می رسید اثر همین موضوع باشه!

بالاخره سفر 10 روزه ما روز شنبه به پایان رسید و حدود صبح زود یکشنبه رسیدیم خونه مون!سفر فوق العاده ای بود با تجربیات فراوان که امیدوارم خدا قسمت همه کنه!