آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

202- سفر به اروپا2(اسپانیا)

1394/5/25 9:32
نویسنده : مامانی بابایی
1,354 بازدید
اشتراک گذاری

یکشنبه 12 جولای روز پنجم سفر ساعت 9 صبح پس از صرف صبحانه مفصل در هتل به گشت در شهر زیبای بارسلون پرداختیم. هتل محل اقامت ما در بارسلون هتل  بود که انصافا از هتل رم خیلی بیشتر بود.

اولین جایی که بازدید کردیم پارک زیبای گوئل بود که از مکان های توریستی بارسلون است.

نماد سوسمار در پارک گوئل

پارک گوئل (Guell Park)در شمال شرقی منطقه گراسیای بارسلونا قرار دارد . این پارک بر روی تپه ای به نام ال کارمن (El Carmen) واقع شده است . که مشرف به شهر بوده و می توان از بالای آن ، دریای مدیترانه را دید . این پارک را بین سالهای 1900 تا 1914 و بر اساس طرح آنتونی گودی ساخته اند و جزو آثار ثبت شده میراث فرهنگی دنیاست . در این پارک هیچ نشانی از خیابانها ، ماشین ها و سر و صدای آنها نخواهید دید . برخی از آثار معماری گودی را نیز می توان در این پارک دید.

بازدید بعدی ما از پر بازدید ترین اثر ملی اسپانیا کلیسای ساگرادافامیلیا بود.

 

این کلیسابی‌شک بزرگ‌ترین اثر آنتونیو گائودی معمار معروف اسپانیای است. او کار بر روی این بنا را در سال ۱۸۸۴میلادی آغاز کرد و تا زمان مرگش در ۱۹۲۶ دست از آن برنداشت. ساخت نمای مصائب (Passion Façade) در سال ۱۹۵۲ میلادی تحت نظارت سه تن از هم‌دوره‌ای‌های گائودی آغاز شد. نمای تولد مسیح (Nativity Façade) با چهار برج سر به فلک کشیده‌اش چشم‌گیرترین قست بناست، بیشتر سطح آن با مجسمه‌های بسیاری که تولد و زندگی مسیح را به تصویر می‌کشند پوشیده شده است، و یکی از شناخته‌شده‌ترین مناظر بارسلونا در سراسر جهان به شمار می‌آید.

ارتفاع برج‌های ساگرادا فامیلیا ۱۰۰ متر است و به رغم ساخت ساختمان‌های بلند در این سال‌ها، در افق شهر کاملاً مشخص است. طبق برنامه ساخت و تكميل اين كليسا تا سال ۲۰۲۶ طول خواهد كشيد. این کلیسا به سفارش اتحادیهٔ روحانی پیروان سان خوزه که مالک آن هستند با هدف ترویج بیشتر مذهب کاتولیک آغاز شد و لئوی هشتم بعدها نیمی از هزینهٔ آن را از محل اعتباراتی که از سراسر جهان جمع‌آوری می‌کرد و به واتیکان می‌پرداخت، تقبل کرد. در ورودی کلیسا که «در امید» (Puerta de la Esperanza) نام گرفته در سمت چپ نمای تولد مسیح قرار دارد و با تصاویری از خانوادهٔ مقدس تزئین شده است و سنگی از کوه مونت‌سرات در بالای آن جا گرفته است. «در نیکوکاری» (Puerta de la Caridad) در وسط نما قرار گرفته و با تصاویر گیاهان که نمادی از سرود عشق به خالق است و همچنین با صحنه‌هایی از زندگی مریم مقدس و درخت اجدادی مسیح تزئین شده است

  در داخل کلیسا لیدر انگلیسی زبان گرفتیم با هد فون که توضیحات زیادی در رابطه با بنا داد.

 

نمای کلیسا از پارک روبرو!

 

 

این مجسمه ها در طبقات مختلف کلیسا ساخته شده و کلی داستان داره!

 مقصد بعدی بازدید از میدان کاتالونیا و پیاده روی و صرف ناهار در خیابان لارامبلا بود.

خیابون زیبای لارامبلا

ناهار رو هم در رستوران مک دونالد(به خاطر آترینا) در همین خیابون خوردیم وگرنه همسفرامون به یک رستوران اسپانیایی رفتن و غذاهای دریایی خوردن!

مدتی در این خیابان زیبا قدم زدیم و در انتهای خیابان به میدان کریستف کلمب رسیدیم.

یک سری از عکسا قابل گذاشتن تو سایت نبود از اینترنت سرچ کردم و سعی کردم عکسای خوب رو انتخاب کنم مثل عکس بالا!

محل بازدید بعدی بندر و اسکله بارسلون بود.

 

کلی با همسفرامون قرار گذاشتیم روز بعد که گشت آزاد داشتیم برای جت اسکی و پاراشوت و شنا بریم کنر دریا که البته اجرا نکردیم و رفتیم خرید!

مقصد بعدی ما تپه مونژوویک بود که در نزدیکی مرکز بارسلونا قرار دارد. این تپه مشرف بر دریا می باشد و محلی تفریحی است که مدتی در آن استراحت کردیم.

 

و بالاخره باشگاه نیو کمپ !

ورودی 20 یورو بود که ما به دلیل کمبود وقت موفق به بازدید نشدیم! این عکسا از سایت های دیگر کش رفتم با عرض پوزش!

سایر جاهای دیدنی شهر رو از توی ماشین و فقط نمای بیرونیشون رو بازدید کردیم!

 

 آرناس د بارسلونا میدان گاوبازی

 

کاسامیلا ساختمانی است که توسط  گائودی ساخته شده است. ساخت آن از ۱۹۰۵ آغاز و تا ۱۹۱۰ به طول انجامید و رسماً در سال ۱۹۱۲ از آن رونمایی شد. این ساختمان یکی از آثار گائودی درفهرست یونسکو به ثبت رسیده است.

 

کازا باتلو یکی دیگر از شاهکارهای گائودی

 

بلوار پاسیج دگراسیا معروفترین خیابون بارسلون

حدود ساعت 6 بعد از ظهر به هتل برگشتیم. بعد از کمی استراحت به گشت و گذار در مرکز خرید نزدیک هتل پرداختیم. شام آترینا برگر کینگ خورد و تا پاسی از شب که البته هوا هنوز روشن بود در پارک کنار هتل بازی کرد.

صبح روز ششم سفر دوشنبه 13 جولای صبح وقت آزاد داشتیم و به مرکز خرید نزدیک هتل رفتیم!

این تل رو هم از همونجا برای آترینا خریدیم!

 بعد از ظهر گشت دهکده اسپانیایی و شوی فلامنکو بود. ساعت 6 همگی در لابی هتل جمع شدیم به پیشنهاد سیاوش برای حضور در شوی فلامنکو که مراسم رقص محلی اسپانیولی با شام سنتی بود خانوما با لباس رسمی حاضر شدن که جالب بود.حیف که نمیشه عکساشونو بذارم!

نمایی از دهکده اسپانیایی

این دهکده کوچک که انواع مختلفی از خانه ها، ساختمان ها و معماری ها و نژادهای اسپانیا را در خود جای داده است در بالای تپه مونت جوییک (Mointjuic) قرار دارد. این دهکده در اصل برای منعکس کردن انواع مختلف هنر معماری کشور اسپانیا ساخته شده است. 

بعد از گشت و گذار در دهکده اسپانیایی و گرفتن عکس های زیبا به محل برگزاری شوی فلامنکو رفتیم. سالن ساده و خودمونیی بود که سه نوازنده و دو رقاص حرفه ای برنامه رو خیلی صمیمانه اجرا کردن! شام هم شامل پیش غذا , غذای اصلی که شبیه به استیک بود و دسر بود. مراسم تا نیمه شب طول کشید و در مسیر بازگشت به تماشای چشمه جادویی پرداختیم.

 

رقص فواره ها با نور و صدا! حیف که اترینا گلی تو اتوبوس خواب بود و نتونست ببینه!

 سه شنبه 14 جولای هفتمین روز سفر ما بود و روز پرواز به پاریس!

صبح زود بعد از خوردن صبحانه و تحویل اتاق ها به فرودگاه بارسلون منتقل شدیم! با خانواده روشن (مامان بابای گلشید) تو فرود گاه همراه شدیم! سیاوش کلی تاکید کرد که مواظب باشید جا نمونید. خانوم پروین مامان گلشید تو فرودگاه سرگرم فروشگاه دژیگوال شد که روز قبل جنسی رو پسندیده و نخریده بود و ما به طرز احمقانه ای از پرواز پاریس جا موندیم!متفکر

جالبه که دو بار شماره گیت عوض شده بود و ما فقط 2 دقیقه دیر رسیده بودیم! هر چی خواهش تمنا کردیم فایده ای نداشت تورمون رفت و ما جا موندیم! فقط به خاطر رو دروایستی! پروازهای بعدی ساعت 3 بعدازظهر و صبح فردا بود که پر بود.3 بعد از ظهر جا داشت که ما عملا یک  روز پاریس رو از دست می دادیم.راهنماییمون کردن که می تونیم با قطار بریم ساعت حرکت قطار 1:30 بود و ما وقت زیادی نداشتیم بلیت رو می شد اونجا بخریم ولی خانوم فروشنده گفت ممکنه نرسید و بلیت قطار رو که نفری 400 یورو بود ضرر کنید!دوان دوان با کلی بار یک ون گرفتیم و کلی پول تاکسی دادیم حدود ساعت 1:10 رسیدیم ایستگاه قطار! ما با کلی بار در ورودی ایستگاه ایستادیم تا علی بره و بلیت بخره!ساعت حدود 1:20 شده بود و ما به سختی بارها رو تا گیت مربوط به پاریس جابجا کردیم.بعد از مدتی دیدیم علی و آقاحمید بابای گلشید دارن سلانه سلانه میان! گفتیم پس چرا نمیدون!چرا عجله ندارن!در مدت کمی جواب همه سوالاتمون رو گرفتیم!یک ضد حال دیگه!بلیت تمام شد.خسته و ناامید با کلی بار برگشتیم به فرودگاه! رفتیم که بلیت فردا رو بگیریم.از اون جایی که اونجا همه خیلی helpful هستن پیشنهاد دیگه ای بهمون دادن که ما دیدیم آقایون خوشحال و خندان دارن میان که مشکل حل شد Air France جا داره برای عصر!فقط یک مشکل وجود داره اونم هزینه زیادشه!چند برابر قیمت بلیت قبلی!داشتیم تصمیم گیری می کردیم که بخریم یا نه گه سیاوش زنگ زد و گفت دست نگه دارید. نهایتا بانی خیر شد و برای صبح فردا بلیت متفاوتی رو برای ما گرفت و همون هتل خودمون رو هم چک کرد و گفت جای خالی داره! خلاصه اینکه بعد از یک دوره استرس زیاد به آرامش رسیدیم! تاکسی گرفتیم و رفتیم سمت هتل!

عصر رو هم به دیدن بازار میوه و تره بار بارسلون به نام mercato bukeria  رفتیم که روز قبل نرسیده بودیم.

 

 

 

یک سری نوشیدنی های مخلوط داشت که خیلی خوشمزه بود.

 

نمای روبروی بازار میوه موزه اروتیک

مسیری رو در خیابون پیاده رفتیم و از یک سری فروشگاه عبور کردیم.

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)