آتریناآترینا، تا این لحظه: 14 سال و 9 ماه و 14 روز سن داره

دفتر خاطرات آترینا

235-سفر به همدان(19/03/1395)

روز چهارشنبه 19 خرداد در دومین روز از ماه رمضان ما به اتفاق خانواده عمو بهنام راهی همدان شدیم. قرار بود عمو بهرام اینا هم که به بانه رفته بودن در بازگشت از سفر در همدان توقف کنند تا دو روز رو با هم در همدان به گشت و گذار بپردازیم. ساعت حدود 8 شب به همدان رسیدیم و در هتل ابو علی سینا مستقر شدیم. بعد از کمی استراحت برای خوردن شام به رستوران رفتیم و تولد خاله نیکا رو هم اونجا جشن گرفتیم. روز پنج شنبه بعد از خوردن صبحانه به سمت غار علیصدر راه افتادیم ساعت 11 صبح به شهر کبودر آهنگ و غار علیصدر رسیدیم.بسیار بسیار خلوت بود به خاطر ماه مبارک رمضان! با فراغ خاطر غار رو گش...
13 مهر 1395

234-جشن فارغ التحصیلی آترینا(08/03/1395)

روز شنبه هشتم خرداد ساعت 8 صبح مامانی و بابایی آترینا به جشن پایان سال تحصیلی آترینا یعنی جشن الفبا دعوت شده بودن. جشن در سالن آمفی تئاتر مدرسه برگزار شد و از قسمت های جالبی تشکیل شده بود. در یک قسمت از برنامه آترینا به اتفاق سایر همکلاسیاش با فلوت سرود اجرا کردن. در قسمت بعد بچه ها تئاتری رو به زبان انگلیسی اجرا کردن که آترینا به اتفاق چند تا از دوستاش نقش narrator داستان رو داشتند و به خوبی از پس نقششون بر اومدن! ...
13 مهر 1395

233-تولد پارمیس خونه عمو حسین(10/02/1395)

روز جمعه دهم اردیبهشت منزل خاله فرشته و عمو حسین دعوت بودیم و قرار بود تولد پارمیس خوشگل رو برگزار کنیم. آترینا کلی با بچه ها بازی کرد و بهش خوش گذشت. کادوی آترینا به پارمیس یک ظرف غذا و قمقمه بود که به درد کلاسای تابستونش می خورد. قرار شده آترینا امسال با پارمیس بره کلاس نقاشی با استاد پارسایی! خیلیم خوشحاله بیشتر از کلاس نقاشی برای اینکه با پارمیسه خوشحاله ...
13 مهر 1395

232- باغ ایرانی(12/01/1395)

روز پنج شنبه دوازدهم فروردین ماه ما به اتفاق عمو بهرام و عمو حسین به باغ ایرانی رفتیم برای تماشای لاله ها! آترینا ، پارمیس و باران کلی بازی کردن.مامان باباها هم کلی عکس گرفتن . ناهار رو هم در رستوران سان لیو برگزار کردیم. ...
31 فروردين 1395

231- سفر به آنتالیا در نوروز 95(29/12/1394)

29 اسفند 94 آترینا گلی به اتفاق مامانی و باباییش به همراه همسفران بشرح ذیل راهی آنتالیا شدن! همسفر همیشگی سفرهای آترینا باران گل گلی! همسفران این سفر عبارت بودند از: خاله نسترن و بابا جون عمو غلامرضا عمو حمید ، خاله مهرناز و باران خوشگله عمو وحید ، خاله شایان و آریا خان گل عمو بهنام ، خاله یگانه ، الینا و ایلیای گل که روز بعد به ما ملحق شدن! هتل محل اقامت هتل ریکسوس داون تاون بود. هدف از این سفر در واقع شرکت مامان باباها تو کنسرت بود! کنسرت هنرمندان عزیز ابی , گوگوش , سیاوش قمیشی , آرش , داریوش و گروه استیج! بچه ها شب پیش بابا جون آترینا و ... می موندن ...
31 فروردين 1395

230- چهارشنبه سوری(25/12/1394)

25 اسفند آخرین روزی بود که آترینا گلی در سال 94 به مدرسه رفت که مصادف بود با چهارشنبه سوری! هوا شدیدا بارونی بود و متاسفانه صبح که آترینا و باباییش در حال رفتن به مدرسه بودن تصادف کردن. البته خیلی مهم نبود ولی ماشین نیاز به صافکاری پیدا کرد. 
31 فروردين 1395

229-تولد مامانی آترینا(23/11/1394)

تولد مامانی آترینا 23 بهمن ماهه که امسال 3 بار برگزار شد.بار اول با سورپرایز خاله نیکا و عمو بهرام که بی خبر با کیک و کادو اومدن خونه.بار دوم خونه عمو بهنام که تو پست قبلی بود. بار سوم هم منزل خودمون با حضور دایی نیما و بابا جون! اینم مامانی آترینا که استتار شده! این کیک هم هدیه دایی نیما و بابا جونه که از شیرینی فروشی سوییت بلیس خریداری شده و خیلی هم خوشمزه بود! کادوی دایی نیما همین پیرهنییه که مامانی آترینا پوشیده. کادوی آترینا جون هم یک عطر خوشبو بود کادوی بابایی هم همینطور ! بابا جون هم که مثل همیشه کادو به سلیقه خودت یعنی مبلغشو لطف کردند! دست همگی درد نکنه! ...
31 فروردين 1395

228- آترینا در منزل عمو بهنام(22/11/1394)

بیست و دوم بهمن ماه ما به اتفاق همگی دوستان منزل عمو بهنام دعوت شدیم . تولد مامانی آترینا هم که بیست و سوم بهمنه به لطف دوستان همون شب برگزار شد. بچه ها در حال هنرنمایی! بیشتر از بچه ها از باباها عکس گرفتیم! ...
31 فروردين 1395

227- پالادیوم(02/11/1394)

جمعه بعد از ظهر آترینا گلی به اتفاق مامانی , بابایی , بابا جون و خاله نسترن به پالادیوم رفتن! شهر بازیش مجددا افتتاح شده بود که آترینا گلی کلی بازی کرد! شام رو هم در رستوران تازه افتتاح شده ژوانی زعفرانیه برگزار کردیم! ...
31 فروردين 1395